
با شکلگیری پیشنویس موافقتنامه، ائتلاف علی شروع به از هم پاشیدن کرد. به نظر میرسد مسئلهٔ توسل به سنت، اصلیترین دلیل واکنش قاریان بوده باشد. آنها با حکمیت مواقفت کردند چرا که آن را دعوت به صلح و بکارگیری قرآن یافته بودند. در آن زمان بندهای توافقنامه هنوز تعیین نشده بود و از امیرالمؤمنین نخواندن علی خبری نبود. از آن مهمتر، گسترش اختیارات داوران از قرآن به سنت مبهم، به اعتبار قرآن خدشه وارد میساخت و به نحوی معادل تحکیم الرجال فی الدین به حساب میآمد. از این رو، بانگ لا حکم الا الله سر دادند. در این زمان، شامیان ادعا کردند که این توافقنامه، تأییدی است بر اینکه قرآن در مورد عادلانه بودن یا نبودن کشتهشدن عثمان، حکم کند؛ ولی قاریان شکی نداشتند که او عادلانه کشته شدهاست. دانشنامهٔ ایرانیکا بر این باور است که پیشکشیدن مسئله قتل عثمان توسط معاویه در این مقطع حساس را باید با طفرهرفتن قبلی وی از این موضوع قیاس کرد. به نظر میرسد کل ماجرا یک تلاش سازمانیافته برای تخریب ائتلاف علی بوده باشد. قاریان به علی گفتند که اگر همانند آنان به خاطر پذیرش حکمیت توبه نکند، از وی اعلان برائت خواهند کرد. در هنگام بازگشت لشکر علی به کوفه، بعضی از قاریان در حرورا توقف نمودند. علی که گرفتار نافرمانی جمعی از سپاهش شده بود که بعداً خوارج نامیده شدند، ابتدا پسرعمویش، عبدالله بن عباس، را به عنوان نماینده خود برای مذاکره به حرورا فرستاد و سپس خود شخصاً برای بحث به آنجا رفت. علی توانست آنان را قانع کند که از نافرمانی دست بردارند که چگونگی این امر چندان روشن نیست. پس از اینکه علی به کوفه بازگشت بهصراحت اعلام کرد که به شرایط منعقدشده در عهدنامهٔ صفین وفادار خواهد ماند. حروریان که همراه علی به کوفه بازگشته بودند، با شنیدن این سخن خشمگین شدند. در نتیجهٔ این سخن علی، خوارج با یکدیگر پنهانی ملاقات کرده و از خود پرسیدند که آیا ماندن در سرزمینی که بیعدالتی بر آن حکمفرماست، با تکالیفی که بر ذمهٔ بندگان خداست، سازگار میباشد. کسانی که ترک آن سرزمین را بایسته دانستند، پنهانی گریختند و از همفکران خود در بصره خواستند که آنان نیز چنین کنند و در نهروان گرد هم آمدند. به باور فرد دونر ممکن است علت مخالفت برخی از خوارج ترس از آن بوده باشد که علی با معاویه سازش کرده و در پی آن، آنان برای حساب پس دادن در مورد شورش خود علیه عثمان فرا خوانده شوند. حکمیت اول به نظر میرسد اولین دیدار داوران در رمضان ۳۷ هجری در دومةالجندل برگزار شد. نتیجه این شد که اعمالی که عثمان به آنها متهم شده بود، خودسرانه نبودهاست. و این بر ناعادلانه کشتهشدن عثمان و حق معاویه برای خونخواهی از وی دلالت داشت. هنوز حکم را به عموم اعلام نکرده بودند، اما طرفین از آن بو برده بودند. علی به مخالفت برخاست و آن را خلاف قرآن و سنت دانست و لازمالاجرا ندانست. سپس سعی کرد سپاه تازهای را سامان دهد اما فقط انصار، باقیماندگان قاریان به رهبری مالک اشتر، و تعداد کمی از مردان قبائلشان، به علی وفادار ماندند. علی در معیت سپاهش کوفه را به قصد برانداختن معاویه ترک کرد اما در ابتدا به نهروان رفت تا به موضوع خوارج رسیدگی کند. در ابتدا سعی کرد با علنیکردن قصدش مبنی بر جنگ علیه معاویه حمایتشان را جلب کند. اما آنان پافشاری کردند که علی نخست باید به گناهش در پذیرش حکمیت اقرار کند. علی عهد کرد که آنانی را که به سپاه او بپیوند و علیه معاویه بجنگند، امان خواهد داد و سپس به سایرین حمله کرد. کشتار منتجه از سوی بسیاری از افراد تقبیح شد و فرار کردن سربازان از سپاه علی، وی را مجبور کرد تا به کوفه باز گردد و نتواند به سمت معاویه لشکر بکشد. حکمیت دوم به گفتهٔ پوناوالا، در این شرایط نه علی دیگر خلیفه بود و نه معاویه حاکمی شورشی، بلکه هر دو رقبایی برای رسیدن به خلافت در نظر گرفته میشدند. به نظر میرسد که داوران و دیگر افراد نامدار، به استثنای نمایندگان علی، شعبان ۳۸ هجری در اذروح با یکدیگر ملاقات کردند تا دربارهٔ انتخاب خلیفهٔ جدید به بحث بنشینند. عمرو عاص از معاویه حمایت کرد، حال آنکه ابوموسی اشعری دامادش، عبدالله بن عمر، را ترجیح میداد. اما عبدالله به خاطر فقدان اجماع بر روی خلیفهشدنش، این پیشنهاد را رد کرد. سپس ابوموسی اشعری پیشنهاد کرد که علی و معاویه هر دو از خلافت عزل شده و کار تعیین خلیفه به شورا محول شود که عمرو عاص پیشنهادش را پذیرفت. ابوموسی در ملأ عام توافقش با عمرو عاص را علنی کرد اما عمرو عاص بیان داشت که علی را عزل کرده و معاویه را به خلافت رساندهاند.
مقالات ارسالی دانش آموزگان کیش
keywords : بانک مقالات،مقالات دانش آموزان کیش،دانش آموزان کیش